--------------------------------------------------------------------------------------------- Optimizer of Information Technology & Communication ----------------------------------------------------------------------
امنیت، سرعت و دقت را از ما بخواهید

مقاله تصميمات هوشمند تجاري

Business Intelligence Decisions

نويسنده : دكترامين گلستاني

amin@oitc.ir

بسمه تعالي

چكيـده:

با توجه به سرعت رشد و توسعه علوم وابسته به فن آوري اطلاعات در دنياي معاصر و فراگير شدن اين علوم لازم است تا بيشتر به مفاهيم جديد و رويكردهاي بديع اين علم توجه شود، هدف مقاله حاضر نيز معرفي يكي از توانايي هاي رويكرد جديد فن آوري اطلاعات بنام هوش تجاري و تاثيرات آن در تصميمات كلان سازمانها و همچنين دلايل استفاده اجباري مديران از فن آوري هاي روز مي باشد.[۱]

مطالعه ساختار بنيادين مدلهاي تصميم گيري و معرفي توان هوش تجاري در شفاف سازي فرايندهاي تصميم از ديگر اهداف اين نوشتار مي باشد چراكه عمل تصمیم گیری در اداره امور سازمانها به قدری مهم است که برخی نویسندگان ، سازمان را ” شبکه تصمیم ” و مدیریت را عمل “تصمیم گیری ” تعریف کرده اند، تفکيک ناپذيري تصميم‌گيري از مديريت به حدي است که آنها را مترادف يکديگر دانسته اند.

واژگان كليـدي:

هوش تجاري[۱] – استراتژي[۲] – تصميمات كلان[۳] – بنگاه اقتصادي[۴] – رويكرد[۵]

مقدمـه:

در دنيايي مملو از گزينه هاي مختلف ، كسي را مي توان موفق معرفي نمود كه از بين گزينه هاي موجود بهترين را در اسرع فرصت انتخاب كند، همچنين كسي بعنوان پيشتاز و پيروز مي تواند معرفي گردد كه بتواند گزينه هاي جديدي را افزون بر گزينه هاي موجود ابداع كرده از آن در راستاي اهداف كلان موفقيت خود بهره برداري نمايد، لذا دست روي دست گذاشتن و منتظر پيشامد شدن ها با استقبال از شكست فرقي ندارد، در عصر امروزي توقف به معناي ايستادن نيست بلكه توقف حركتي سريع ولي در جهت مخالف رسيدن به اهداف تعريف مي گردد بنابراين افراد، شركت ها، سازمانها، مجامع مديريتي و بالاخره جامعه ايي كه در تقلا نباشند و منتظر جريان جاري بمانند مغروق و فاني خواهند بود.

اگر به دقت به دنياي اطراف و جهان هستي بنگريد، چيز ثابت و لايتغيري نخواهيد يافت. هر آنچه به ظاهر ساكن است در باطن جرياني از حركت است درحاليكه آن سرعت حركت است كه متغيير است و نه چيز ديگر، تاثير اسيد بروي سنگ و تاثير آب به روي آن هردو محسوس است ولي در زمان هاي مختلف نتايج مختلفي حاصل مي آيد. اگر زمين بدور خود مي چرخد همزمان بدور خورشيد نيز در گردش است و در همين حال در منظومه شمسي بر بستر راه شيري در حركت است پس چطور ممكن است چيزي در بستر حركت، ثابت و ساكن باشد. شما هرروزه و در هرلحظه با نيروي زياد جاذبه در كش و دار هستيد در همان حال فشار زياد جو را تحمل كرده با اينرسي ها و اصطحكاك هاي محيط درگير هستيد پس هرگز بيكار نمي مانيد و در هر آن در حال مصرف انرژي مي باشيد ، سازمانهاي ما نيز به مثابه همين تغيير در جنگ و مبارزه با رقبا، شرايط بازار، تعرفه ها و قوانين دولت ، تغييرات ذائقه مشتريان و …. به فرماندهي مديران هستند.

زماني مديران مي توانند پيكر سازمان خود را از گزند فشارها و تهديدها مصون نگاه دارند كه در حوزه تصميم گيري سريع و دقيق باشند ، اشتباه ساده در تصميم گيري حتماً تبعات بزرگي را براي سازمان به بار مي آورد. مديران همان فرماندهان نظامي در جنگ هستند كه اگر فرمان اشتباهي صادر نمايند افراد خود را ازدست داده، حتي ممكن است نفسي براي ادامه مجدد و جبران مافات باقي نداشته باشند، اين موضوع در مديران نيز مصداق درستي دارد در صورت تصميم اشتباه ممكن است سازمان به غوطه نيستي كشيده شده براي دوباره ايستادن متحمل هزينه هاي هنگفتي گردد. در جنگ كسب غنائم و سرزمين ها و در مديريت كسب سهم بازار و توسعه قدرت مطرح است در حاليكه در هردو حفظ منافع موجود بسيار مهم و جزو اركان اوليه به شمار مي آيند.

به هنگام رويداد بحران و شرايط غير متعارف در سازمانها مديران نقش بسيار مهم و حياتي را عهده دار خواهند بود ولي اين بدان معني نيست كه در شرايط عادي آنها نقش عمده اي ندارند لذا همواره سيستم متاثر از تصميمات مديريتي مي باشد در اين مقاله سعي شده تا ترفند هاي تصميم گيري را كه اساساً هوشمند هستند در حيطه كسب و كار معرفي نموده، موقعيت ها در تصميم گيري بررسي گردد.

استراتژي تصميم:

اصولا تمامي تصميمات سر منشايي از هوش دارند وليكن صرفاً تصميماتي كه از حوزه هوش تجاري حاصل مي آيند موضوع مورد بحث اين مقاله است لذا دامنه بحث محدود است به تصميمات هوشمند تجاري .

بیشتر برنامه ریزیها براساس دیدگاه عقلایی[۶]، دارای شکل ، آرمانها و اهداف ـ طرحها و اقدامات و منابع مورد نیاز می‌باشند. در این مدلها، ابتدا آرمانها و اهداف سازمان تبیین شده، سپس طرحها و اقدامات لازم تعیین و در نهایت منابع مورد نیاز برای انجام برآورد می‌گردند. تغییر در شرایط محیط، سیاستها، نگرشها، دیدگاهها، ساختارها، نظامها و . . . عواملی هستند که بر آرمانها و اهداف برنامه ریزی تأثیر گذاشته و در نهایت باعث تغییر برنامه می‌گردند. برنامه ریزی در شکل عقلایی فوق، ظرفیت و توانایی مقابله با چنین تغییراتی را نداشته و منجر به شکست می‌گردد. این شرایط موجب رشد این تفکر شد که در برنامه ریزی باید بتوان مطابق با تغییرات، جهت حرکت سازمان را تغییر داد و جهت و رفتار جدیدی را در پیش گرفت. این نگرش زمینه‌ساز ابداع برنامه ریزی استراتژیک شده است. برخلاف برنامه ریزی سنتی که در آن آرمانها و اهداف تعیین می‌شوند هدف برنامه ریزی استراتژیک، تبیین و تدوین استراتژی است. بسته به نوع، تنوع و ماهیت تغییرات موجود در محیط می‌توان ترکیبی از برنامه ریزی سنتی[۷] و برنامه ریزی استراتژیک را بکار برد.

تعاریف مختلف و متفاوتی از استراتژی در حوزه تصميم گيري ارائه شده است. در اینجا تعریفی ارائه می‌شود که بتواند مفهوم آن را در برنامه ریزی استراتژیک مشخص نماید. استراتژی برنامه، موضع، الگوی رفتاری، پرسپکتیو، سیاست یا تصمیمی است که سمت و سوی دیدگاهها و جهت حرکت سازمان را نشان می‌دهد. استراتژی می‌تواند تحت سطوح سازمانی، وظایف و محدوده زمانی متفاوت، تعریف شود. واژه استراتژیک معنی هر آنچه را به استراتژی مربوط باشد در بردارد. واژه استراتژی از کلمه یونانی “استراتگوس” گرفته شده است که به معنای رهبری است. برنامه ریزی استراتژیک کوششی است ساخت‌یافته برای اتخاذ تصمیم‌های اساسی و انجام اعمالی که ماهیت سازمان، نوع فعالیت‌ها و دلیل انجام آن فعالیتها توسط سازمان را شکل داده و مسیر می‌بخشد. همانطور که استراتژی نظامی پیروزی در جنگ است، برنامه ریزی استراتژیک نیز طرق انجام مأموریتهای سازمان را دنبال می‌کند.

برنامه ریزی استراتژیک گونه‌ای از برنامه ریزی است که در آن هدف، تعریف و تدوین استراتژیها است. از آنجایی که استراتژی می‌تواند دارای عمر کوتاه یا بلند باشد برنامه ریزی استراتژیک می‌تواند برنامه ریزی بلندمدت یا کوتاه‌مدت باشد ولي در عين حال هدفي برتر از اين تعاريف را مي جويد.

زمانيكه تصميمات استراتژيك بدنبال اهداف بلند مدت هستند غالباً تغيير جهت بسيار زيادي را در روند حركت و فعاليت سازمان بدنبال دارند لذا بعنوان تصميمات كلان مطرح مي باشند كه در زمان پياده سازي معمولاً اهداف اصلاح كننده و يا ترميمي نداشته طبعاً اهداف دگرگون كننده و انقلابي پيامد آنهاست.

در هنگام تدوين  استراتژي ها، تحليل سازمان و محيط آن در حال حاضر به همان اندازه كه در آينده چگونه احتمال پيشرفت دارد، ضروري و با اهميت مي‌باشد. اجراي استراتژي ها در خارج و داخل سازمان،  تمام فرصتها و تهديدهاي استراتژي جديد را مشخص مي كند .

تحليل محيط خارجي به طور معمول بر مشتريان متمركز است . مديريت بايد در تنظيم استراتژي برخورد با مشتريان آينده نگر باشد، همچنين در مورد تغيير محيطي بازار نيز بايد فكر كند و اينكه چگونه اين موارد مي‌تواند بر مشتريان تأثير بگذارد و آيا اين مشتريان، آنهايي هستند كه شركت بدنبال ارائه خدمت به آنان مي باشد.

تحليل محيط رقابتي نيز بسياري اوقات بر اساس چهارچوب هاي[۸]  پيشنهاد شده مايكل پورتر، انجام مي شود.[۲]

انگيزه هاي داشتن هوش تجاري در يك سازمان:

براي درك اينكه در سازمان چرا بايد از سيستمهاي هوشمند تجاري استفاده نمود ابتداعاً به طرح تعاريف مختصري از واژه هوش تجاري مي پردازيم:

هوش تجاری، نه بعنوان يک محصول و نه بعنوان يک سيستم، بلکه بعنوان يک رويكرد و نگرشي جديد در معماری سازماني موردنظر است که شامل مجموعه ای از برنامه های کاربردی و تحليلی است که به استناد پايگاه های داده عملياتی و تحليلی به اخذ و کمک به اخذ تصميم برای فعاليت های هوشمند تجاری می پردازند.

هوش تجاري:

  • عبارتست از بُعد وسيعی از کاربردها و تکنولوژی برای جمع آوری داده و دانش جهت توليد پرس و جو در راستای آناليز بنگاه برای اتخاذ تصميمات تجاری دقيق و هوشمند.
  • براساس يک معماری بنگاه تشکيل شده و در قالب OLAP (پردازش تحليلی برخط)، به تحليل داده های تجاری و اتخاذ تصميمات دقيق و هوشمند می پردازد.

  و نهایتاٌ هوش تجاری چیزی نیست:

مگر فرایند بالابردن سود دهی سازمان در بازار رقابتی با استفاده هوشمندانه از داده های موجود در فرایند تصمیم گیری در سازمان.

همانطور که از تعاریف متعدد فوق الذکر استنباط می گردد هوش تجاری در قالب هر تعریفی بدنبال افزایش سود آوری سازمان با استفاده از اتخاذ تصمیمات هوشمند و دقیق می باشد و بطور اعم می توان اهداف ذیل را برای این رویکرد نوین شامل گشت:

  • تعیین رويكردهاي تجاری سازمان، كه موجب میگردد تا سازمان بدون اتلاف وقت ، هزینه و انرژی در سائر مسیرها بدنبال اهداف کلان و اساسی خود متمرکز گردد.
  • تحلیل عمیق بازار.
  • پیش بینی بازار که می تواند قبل از اینکه رقبا سهم بازار خود را توسعه دهند منافع را عاید سازمان نماید.
  • بالا بردن رضایت مندی مشتریان که می تواند موجبات استمرار کسب و کار باشد و از دست دادن این اعتماد و رضایت مندی مراتبی را بطور اعم و اخص برای بنگاه به همراه دارد.
  • شناسایی مشتریان دائمی که وفادار بوده می توان با پیگیری رفتار آنان جهت گیری های کلان را انجام داد.
  • تقسیم بندی مشتریان.
  • افزایش کارآیی سازمان در امور داخلی.
  • استانداردسازی و ایجاد سازگاری بین ساختارهای سازمان.
  • تسهیل در تصمیم گیری که جزو اهداف اساسی هوش تجاری محسوب می گردد.
  • تشخیص زود هنگام تهديدها[۹] قبل از اینکه سازمان را به مخاطرات جدی بکشانند و شناسائی فرصتهای کسب و کار قبل از اینکه رقبا آن را تصاحب کنند.
  • بالابردن سود آوری با :
    • تنظیم درست قیمتها.
    • بالابردن فروش.
    • کاهش هزینه ها.

     ۱۲- تحلیل سبد خرید مشتریان که اگر هر کسب و کاری بتواند آنرا درک کند مطمئناٌ سود او بصورت مستمری افزایش می یابد.

انگيزه استفاده از يک فن آوري جديد براي سازمان مي تواند دو عامل مهم داشته باشد. اول حل برخي مشکلات که با روش هاي قديمي قابل حل نبودند. دوم ايجاد فرصت هاي جديد تجاري.

سيستمهاي موجود در سازمانها داراي مشكلات زيادي هستند كه برخي از آنها با استفاده از BI قابل حل هستند. مشكلاتي از سازمان که با BI قابل برطرف کردن هستند را ميتوان به دو دسته تجاري و تكنيكي تقسيم بندي كرد كه در ادامه به برخي از آنها اشاره ميشود.

الف) مشكلات تجاري

  • وجود ديدهاي مختلف نسبت به يک واقعيت موجود.
  • نداشتن اطلاعات كافي در رابطه با مشتريان مانند:
  • مشتريان واقعي چه کساني هستند؟
  • اين مشتريان چه کالاهايي و در چه زماني ميخرند؟
  • چگونه مي توان الگوهاي خريد مشتري را استخراج کرد؟
  • چگونه مي توان ميزان وفاداري مشتري را بالا برد؟
  • نداشتن اطلاعات مورد نياز در رابطه با محصولات مانند:
  • آيا طبقه بندي محصولات به درستي انجام شده است؟
  • گزارش گيري ها.

ب) مشكلات تکنيکي

  • برنامه ها و ساختارهاي داده اي قديمي.
  • مديريت ضعيف داده ها.
  • يکپارچه نبودن داده ها.
  • وجود پايگاه هاي بزرگ و پراكنده ذخيره سازي اطلاعات.
  • کارايي پايين و زياد بودن زمان پاسخ سيستم.

سيستم هاي كاربردي هوشمند در كسب و كار و فن آوري ها،  سازمانها را قادر مي سازند تا با آگاهي بيشتري تصميم گيري نموده  و  مزيت رقابتي را براي شركت ايجاد نمايند. به عنوان مثال، يك شركت با استفاده از سيستم هاي هوشمندي در كسب و كار و فن آوري ها اطلاعات و شاخص ها[۱۰]  مي تواندمحيط پيرامون را مقايسه نموده  و همچنين آينده روند كارها را در زمينه فعاليت خودشان پيش بيني كند. هوشمندي در كسب و كار افزايش  دقت و كيفيت داده‌ها مديران را قادر مي سازد تا موقعيت شركت  را در مقايسه با رقبايشان بهتر درك نمايند .

سيستم هاي كاربردي هوشمند در كسب و كار و تكنولوژي ها به شركت ها  كمك مي كنند تا روند تغييرات را در سهام بازار ، تغييرات در رفتار مشتريان  و الگوهاي مصرف ، اولويت‌هاي مشتريان ، توانايي‌هاي شركت و نهايتا  وضعيت شركت را تجزيه و تحليل كنند. همچنين اين سيستم ها به تحليل‌گران و مديران براي تنظيم پاسخ به روند تغييرات نيز كمك مي نمايند .

سيستم‌هاي هوشمند در كسب و كار  به شركت ها كمك مي كنند تا ثبات و پايداري بيشتري را ايجاد كنند و فرآيند تصميم گيري مبتني بر داده‌ها  كه نتايج بهتري دارد را جايگزين تصميم گيري برمبناي حدس و گمان در فعاليت هاي تجاري نمايند. بعلاوه، سيستم هاي كاربردي هوشمندي در كسب و كار ارتباط بين واحد ها را افزايش داده، فعاليت ها را هماهنگ مي كند و شركت ها را براي پاسخ سريع‌تر به تغييرات تجهيز مي نمايد. هنگاميكه سيستم هاي هوشمندي در كسب و كار به طور  مناسب و صحيحي طراحي و با فرآيند هاي شركت منطبق شده باشند و از سوي ديگر اطلاعات آن براي تصميم سازي قابليت استفاده داشته باشد ، قادر خواهد بود تا عملكرد شركت  را بهبود دهد. دسترسي به اطلاعات صحيح و به موقع ، سرمايه اي  مهم براي هر شركتي محسوب  مي شود، اين موضوع سرعت تصميم‌گيري ها را افزايش داده و رضايت مشتريان را به همراه خواهد داشت.

ارائه خدمات به مشتريان بعنوان يك موضوع رقابتي، شركت ها را ملزم به داشتن اطلاعات به روز و دقيق در مورد اولويت‌ها و نياز هاي  مشتريان مي كند تا بتوانند به سرعت خودشان را با تغيير تقاضاها در بازار وفق دهند.

هوشمندي دركسب و كار شركت ها را  قادر مي سازد تا اطلاعاتي در مورد روند فعاليت ها در بازار را جمع‌آوري كنند و تغيير در توليدات يا خدمات مورد انتظار مشتريان را پيش بيني نمايند . همچنين اين سيستم ها به مديران كمك مي كند تا از فعاليت هاي شركت رقيب اطلاع كسب كرده و بهتر آگاه و مطلع شوند. بعلاوه ، آنها مي توانند در به اشتراك گذاري  اطلاعات استراتژيك انتخاب شده  با شركا كمك كنند. به طور مثال ، برخي از شركت ها از سيستم‌هاي هوشمندي در كسب و كار  براي به اشتراك گذاري اطلاعات  با تامين كنندگان نيز استفاده مي‌كنند. ( مانند، ميزان موجودي‌ها، معيارهاي اندازه‌گيري عملكرد و اطلاعات زنجيره تامين).

اين سيستم‌ها مي توانند به گونه‌اي طراحي شوند كه با ايجاد اطلاعاتي  در مورد موقعيت روند اقتصاد ، عوامل تعيين كننده بازار يا با اطلاعات  كامل در مورد فعاليت هاي داخلي  شركت ، مديران را آماده تركنند.

با استفاده از BI ، اطلاعات در حوزه هاي مختلفي مورد بررسي قرار مي گيرد. برخي از اين حوزه ها عبارتند از: اطلاعات مشتريان، رقبا، شرکاي تجاري، اطلاعات اقتصادي، اطلاعات محيط[۱۱] ، عمليات داخلي و… ، اين بررسي ها در جهت مديريت بهتر و تاثيرگذار، کاهش هزينه ها، پشتيباني بهتر از محصولات و افزايش سوددهي هستند. از يک ديد ديگر مي توان مشکلاتي را که BI با آنها درگير مي شود، به دو دسته مسايل ساخت يافته[۱۲] و مسايل غيرساخت يافته[۱۳] تقسيم بندي کرد. در مورد فرصت هاي جديد تجاري، موارد بسياري را مي توان ذکر نمود که در اين جا تنها به برخي از آن ها اشاره مي شود:

  • دلايل اقتصادي.
  • دنبال نمودن اهداف کارايي سيستم کاربردي.
  • افزايش رقابت ها.
  • تجارت الکترونيکي[۱۴].
  • حمايت از تصميم گيري هاي سيستم کاربردي.
  • افزايش مشتريان.
  • آناليز عمليات سيستم.
  • صحت و دقت اطلاعات حاصل از سيستم.
  • دسترسي به داده هاي بهنگام شده.
  • کاهش هزينه.
  • رضايت کاربران نهايي در مقايسه با محصولات يا خدمات مشابه.

با توجه به موارد فوق مي توان گفت که احساس نياز به وجود يک سيستم هوش تجاري در سازمان براي اولين بار در سطوح بالاي مديريتي احساس مي شود و از بالاي هرم ساختار سازماني به بخش هاي زيرين منتقل مي شود. مهمترين فعاليت يک مدير، تصميم گيري است. فرايند تصميم گيري مي تواند به سه بخش کلي زير تقسيم شود. با توجه به انواع مختلف تصميم گيري (بر اساس ميزان ساخت يافته بودن آن) هر يک از بخش هاي مختلف اهميت متفاوتي خواهند داشت.

۱- دسترسي، جمع آوري و پالايش داده ها و اطلاعات مورد نياز.

۲- پردازش، تحليل و نتيجه گيري بر اساس دانش.

۳- اعمال نتيجه و نظارت بر پيامدهاي اجراي آن.

در هر يک از موارد فوق، سازمان هاي قديمي که از هوش تجاري استفاده نمي کنند، داراي مشکلاتي هستند که اغلب به دليل حجيم بودن و افزونگي داده ها[۱۵]، پيچيدگي تحليل ها و نا تواني در ردگيري پيامد هاي تصميم گرفته شده، به وجود مي آيد. BI با کمک به حل مشکلات فوق، به دليل ساختاري که در سازمان به وجود مي آورد، فرصت هاي جديدي نيز براي سازمان ايجاد مي کندو تمايزي قابل ملاحظه را براي سازمان در بين رقبا به وجود مي آورد.

چه باید کرد تا در هوش تجارتی کارآمدی مطلوب را ایجاد کرد؟ و چگونه تجارت با استفاده از داده ها ایجاد هوش قابل اطمینان برای کاربران میکند؟ و… [۳]

تصميمات هوشمند:

همانطور كه در تصميمات استراتژيك ملاحظه فرموديد سرمنشا اصلي تصميم گيري هوش است وليكن تصميمات هوشمند عمدتاً توسط تركيب مدير و سيستم هوشمند، آن هم بصورت كلان ترتيب داده مي شود كه منتج به ايجاد تغييرات بنيادين خواهد شد و از آنجا كه در فرايند تصميم گيري مدير موثر است لذا عوامل انساني را نمي توان در روند اين فرايند فراموش نمود، چراكه عوامل فردي زيادي وجود دارند كه بر تصميم گيري ها تاثير مي گذارند مهمترين اين عوامل عبارتند از :

  • اعتماد به نفس[۱۶]
  • استقلال فكر
  • آمادگي براي پذيرش مسئوليت تصميم هاي اتخاذ شده
  • عدم ترس از خطر كردن
  • درك درست موقعيت و مشكل
  • ارزشها و باورها
  • دانش و اطلاعات درباره مشكل يا موقعيت
  • شيوه تصميم گيري
  • آمادگي براي مشورت با ديگران
  • انعطاف پذيري

كارآيي خروجي سيستم هوشمند نيز خود به عوامل متعددي وابسته است وليكن در كل سه عامل مهمي كه در تصميم گيري بايد به آنها توجه كنيم عبارتند از :

  • آگاهي و اطلاعات : داشتن آگاهي يكي از موارد مهم تصميم گيري است. براي اينكه تصميم هاي موثري[۱۷] بگيريد بايد در مورد مساله يا موقعيتي كه مي خواهيد راجع به آن تصميم بگيريد ، اطلاعات كافي داشته باشيد.
  • فشار هاي اجتماعي : ديدگاه ها و ارزشهاي اطرافيان ، خانواده ، دوستان و وسايل ارتباط جمعي بر افكار و تصميم هاي ما تاثير مي گذارند.
  • شرايط : انسانها ممكن است در يك شرايط يك تصميم بگيرند و در موقعيت ديگر تصميمي متفاوت با تصميم قبلي بگيرند.

به طور كلي تصميم گيري را مي توان فرايندي چهار مرحله اي در نظر گرفت :

  • مرحله اول : تعيين مساله يا موقعيتي را كه درباره آن تصميم گرفته مي شود.
  • مرحله دوم : تعيين همه راه حل هاي مساله يا موقعيت .
  • مرحله سوم : بررسي مزايا و معايب هركدام از راه حل ها.
  • مرحله چهارم : اتخاذ تصميم درواقع هر راه حلي را كه از مزاياي بيشتر برخوردار بوده و معايب آن حداقل است و در آن شرايط زماني و مكاني بهترين راه حل مي باشد ، انتخاب كنيد.

در تمامي مراحل فوق الذكر تسلط به مهارتهايي مي تواند روال حل مسائل و تصميمات را سريعتر و احتمال بروز خطا را كاهش دهد مي توان برخي از اين مهارت ها را در حوزه هاي : تفكر خلاق و انتقادي ، حل مساله، جمع آوري اطلاعات، ارزيابي پيامدها، ارزشيابي اطلاعات و تجزيه و تحليل براي بررسي خطرات احتمالي، برشمرد.

مدل تصميم گيري هوشمند:

گاهي تصميمات بصورتي پيچيده است كه بايد آنها را در قالب مدل هاي رياضي به زبانهاي Lingo,AMPL,GAMS حل كرد كه در بيشتر موارد سيستمهايي بعنوان سيستمهاي پشتيبان تصميم كه با همين مدلها كار مي كنند بكمك ما مي آيند ، از اين نوع مي توان سيستمهاي زير را نام برد.

  • سيستم تصميم يار (DSS)
  • سيستم اطلاعات اجرايي (EIS)
  • سيستم مبتني بر دانش (KBS)
  • سيستم يادگيري ماشين (MLS)
  • سيستم بهبود خلاقيت (CES)

انتخاب نوع مدل يا سيستم تصميم گيري با توجه به ميزان دشواري مساله( از ساده تا پيچيده ) ، ميزان مشخص بودن مساله ( از مشخص تا نامشخص و مبهم) و همچنين ميزان قطعيت در مورد پيامدهاي مساله (از اطمينان تا عدم اطمينان) انجام مي پذيرد.

مدل ها بر اساس درجه تجردشان در سه گروه طبقه بندی می شوند:

  • مدل تجسمی[۱۸] که يک نسخه فيزيکی از سيستم است.
  • مدل قياسی[۱۹] :

که از نظر رفتاری مشابه سيستم، اما از نظر فيزيکی در مقياس کوچکتری است، نسبت به مدل تجسمي مجردتر است.

پيچيدگی روابط در بسياری از سيستم های سازمانی را نمی توان با دو مدل قبلی نشان داد.

در برخي موارد شايد هيچيك از سيستم هاي موجود توانايي تحليل مسائل جهت اتخاذ تصميم را نداشته باشند كه در آن صورت از ابزار هايي مانند ذيل براي خلق مدلي نوين استفاده مي شود:

  • جريان اطلاعات : Information flow.
  • تحليل سناريو: Scenario analysis.
  • برنامه ريزي مالي: Financial planning.
  • تصميمات پيچيده انبارداري : Complex inventory decisions.
  • تحليل ماركوو (پيش بيني): Markov analysis (predictions).
  • تحليل آثار محيطي: Environmental impact analysis.
  • پيش بيني تكنولوژيك   Technological forecasting
  • مديريت صف : Waiting line (queuing) management.

از آنجاكه توضيح در مورد هر نوع ابزار فوق در حوصله اين مقاله نمي گنجيد صرفا به ليست ابزار ها اكتفا شد . (مدل هربرت سايمون[۴]).

گراف زير تا حدي بيانگر مدل اساسي تصميم گيري بر مبناي هوش تجاري مي باشد :

براي مشاهده گراف به اصل مقاله مراجعه فرمائيد

سه فاز اصلي[۲۱] در اين مدل عبارت است از:

  • فاز هوشمندي:

در اين فاز آزمايش وضعيت جاري و تشخيص مسأله بهمراه پيمايش محيط به صورت پيوسته يا متناوب مطرح مي گردد در هريك از گامها مواردي مطرح است كه مي توان اهم آنها را به قرار زير بيان نمود:

تشخيص مساله، تصميم گيری، تعريف مسأله و دسته بندي مساله.

  • فازطراحي:

مدل گزينه ها در فاز طراحی ساخته ميشود در اين فاز مدلسازی يعنی مفهومي ساختن مسأله و مجرد‌سازي آن به شكل كيفي يا كمي مطرح مي شود. براي ساخت مدل گزينه‌هاي مختلف تصميم‌گيري – رويدادهاي غير قابل كنترل – معيارها و رابطه سمبوليك يا عددي بين متغيرهاي فوق مد نظر است.

نهايتا در اين مرحله بهترين گزينه بر اساس پارامترهای ارزيابی برای حل مساله بدست مي آيد.

  • فاز انتخاب:

دراين فاز يکی از گزينه های موجود براساس اصول، معيارها و اهداف تعريف شده بعنوان راه حل مسأله انتخاب می شود. اين فاز شامل جستجو، ارزيابي و پيشنهاد يك راه‌ حل مناسب برای مدل است.

و در مرحله اجرا، سنجش تحليل‌ها و پيشنهادات ،ارزش‌گذاري نتايج و اطمينان از تصميم اتخاذ شده،ايجاد طرح اجرايي، تامين منابع و اجراي راه حل، بعنوان خروجي محسوب مي شوند.

نتيجه گيري:

در سازماني كه هنوز ساختار سنتي را به سيستم مبتني بر فن آوري اطلاعات ترجيح مي دهد مسلما پياده سازي هوش تجاري نه تنها ريسك[۲۲] فوق العاده بالايي دارد بلكه احتمال شكست بسياري دارد و ديگر كلمه ريسك زياد معنايي نخواهد داشت. چارلز هندي ، معتقد است که عصر حاضر ” عصر تغيير و سنت گريزي” مي‌باشد اگر قرار باشد ساختار سازماني قديمي بكلي شكسته شود و با معماري فن آوري اطلاعات دوباره چيده شود شايد واقعاٌ كاهش حجمي بسيار چشمگير داشته باشد و همين كاهش تعداد پرسنل و جايگزيني فرايندهاي سيستماتيك سود سرشاري را عايد آن نمايد و مهم اين است كه مديران ارشد سازمان BI را حمايت كنند ودر غير اين صورت سيستم بسرعت به شكست منتهي مي گردد، لذا فرهنگ سازمان در پياده سازي چنين معماري هاي جديدي بسيار حائز اهميت مي باشد و رسيدن به چنين سطح فرهنگي مستلزم تلاش طولاني مدت خواهد بود.

مدل هاي تصميم گيري هوش تجاري هرچند كارآمد هستند اما متاسفانه هنوز بسياري از بنگاه هاي اقتصادي به دليل داشتن ساختارهاي سنتي نمي توانند از مزاياي آن بهره ببرند و همواره بدنبال انجام اصلاحات جزئي در سطح بنگاه خود هستند.

تصميم گيري سريع بهتر از تصميم گيري با تاخير زياد، ولو درست است. بدون شك، تفاوت بین موفقیت و شكست، اغلب در میان توانمندیهاي افراد بر مبناي خوب تصمیم گرفتن قرار دارد، مديران‌ بايد تشخيص‌ دهند كه‌ در دنياي‌ نامطمئن‌ كنوني‌ گاهي‌ اوقات‌ تصميم‌هاي‌ خوب‌ مي‌توانند نتايج‌ بد داشته‌ باشد بنابراين تاكيد بيش‌ از حد بر صحت‌ نظرات‌ خود مي‌تواند باعث‌ خطا در قضاوت‌ و در نتيجه‌ تصميم‌گيري‌ نامطلوب‌ شود. در هر گام‌ از فرآيند تصميم‌گيري، ادراكهاي‌ نادرست، انحرافها و دامهاي‌ تفكر مي‌توانند انتخابهايي‌ را كه‌ انجام‌ مي‌دهيم، تحت‌ تاثير قرار دهند.مديران‌ مي‌توانند نظمي‌ را در فرآيند تصميم‌گيري‌ خود پديد آورند كه‌ بتواند خطاهاي‌ فكري‌ را پيش‌ از اينكه‌ به‌ اشتباه‌ در قضاوت‌ بدل‌ شوند، آشكار كند. گاهي‌ اوقات‌ تصميمهاي‌ بد مي‌توانند صدمات‌ غيرقابل‌ جبراني‌ به‌ يك‌ تجارت‌ وارد آورند پس هرگز يک مدل و تکنيکهاي منشعب از آن بطور کامل نمي توانند براي تمام موقعيتها و تصميمها، پوشش کاملي را ارائه نمايد.

منابع:

[۱] مقاله دامنه قدرت فن آوري اطلاعات، امين گلستاني، ماهنامه تخصصي رايانه شمار۱۷۴ ارديبهشت ماه ۱۳۸۷٫

[۲]

Hammer, Michael and Champy, James (1993), Reengineering the Corporation: A Manifesto

for Business Revolution, Harper Business

[۳] مقاله هوش تجاري و تصميمات كلان سازماني، امين گلستاني ماهنامه تخصصي تدبير شماره ۱۹۰ اسفند ماه۱۳۸۶٫

[۴]

H.J.Harington, K.Tumay, “simulation Modeling Methods” MCORAW HILL

و اقتباس از :

[۵]

Ferrin, D.M., Mothler, dD and Muthler, M.J. (2002), “Six sigma and simulation, so what’s the correlation?” Proceeding of the 2002 winter simulation Conference, Manchester, pp. 1439-43

[۶]

Reformat,M.,Pedrycz,W.and Nicolino,J.p.()2002,”Software quality analysis with the use of computational intelligence”, Proceeding of International Joint conference of Neural Networks,Hawaii,pp.1156-61

[۷]

Johansson, Henry J. et.al. (1993), Business Process Reengineering: Breakpoint Strategies for Market Dominance, John Wiley & Sons

[۸]

Rummler & Brache (1995), Improving Performance: How to manage the white space on the organizational chart, Jossey

 Glossary:

[۱] Business Intelligence (BI)

[۲] Strategy

[۳] Massive Decisions

[۴] Enterprise

[۵] Approach

[۶] Intellectual

[۷] Traditional

[۸] Framework

[۹] Threats

[۱۰] Indicators

[۱۱] Environment

[۱۲] Structured

[۱۳] Unstructured

[۱۴] Electronic Commerce (EC)

[۱۵] Data Redundancy

[۱۶] Self-Trust

[۱۷] Effective Decisions

[۱۸] Iconic

[۱۹] Analog

[۲۰] Mathematical

[۲۱] Main Phases

[۲۲] Risk

براي دانلود كاتالوگ ما كليك كنيد
**** ورود شما را به اين سايت علمي آموزشي خوش آمد مي گوييم و منتظر نقطه نظرات ارزشمند شما هستيم ****    
Copy Protected by Chetan's WP-Copyprotect. برو به بالا