هوش چیست؟
هوش یکی از جذابترین و جالب توجه ترین فراینده های روانی است که جلوه های آن در موجودات مختلف به میزان متفاوت مشاهده می شود. واژه هوش کیفیت پدیده ای را بیان می کند که دارای حالت انتزاعی بوده و قابل رویت نیست. به علت دارا بودن چنین ویژگی تعریف آن مشکل است و از این رو تعاریف متعددی از آن ارائه شده است.
هوش یکی از جذابترین و جالب توجه ترین فراینده های روانی است که جلوه های آن در موجودات مختلف به میزان متفاوت مشاهده می شود. واژه هوش کیفیت پدیده ای را بیان می کند که دارای حالت انتزاعی بوده و قابل رویت نیست. به علت دارا بودن چنین ویژگی تعریف آن مشکل است و از این رو تعاریف متعددی از آن ارائه شده است.
– برخی هوش را کنش مغزی و توان روانی موجود زنده می دانند.
– عده ای هوش را بیشتر درحل مسایل وامور تلقی می کنند.
– به نظرافرادی دیگرهوش ترکیبی از تفکر و تخیل است.
– به نظر اشخاصی دیگر هوش درک روابط علت و معلولی میان پدیده ها است.
بيشتر صاحب نظران در تعريف هوش مي گويند:« توانايي در مسايل و انطباق آن با شرايط تغيير يابنده ي محيطي». افراد باهوش کساني هستند که مي توانند مسايل و مشکلات جاري را به راحتي حل و فصل کنند و خود را با محيط به گونه يي انطباق دهند که کارها را به خوبي پيش ببرند. حدود نود درصد مردم جامعه داراي ضريب هوشي بين ۹۰ تا ۱۱۰ هستند که به آن «هوش طبيعي» گفته مي شود. به هوش بين هفتاد تا نود درصد نيز «هوش مرزي» مي گويند؛ يعني مرز بين هوش طبيعي و عقب ماندگي ذهني، پايين تر از آن نيز «عقب ماندگي ذهني» است که درجه هاي خفيف، متوسط و شديد دارد.در سنجشهای سنتی تر تیزهوشی، افرادی که میزان ضریب هوشی (هوشبهر – IQ) آنها از حد مشخصی بیشتر باشد تیزهوش نامیده میشوند. این حد مشخص در نمونه گیریهای مختلف، با توجه به نوع آزمون و جامعهٔ آماری که ضریب هوشی به صورت نسبی نسبت به آن سنجیده میشود متفاوت است. اما باز هم به صورت معمول میتوان ۱۳۰ را عددی دانست که در بیشتر آزمونها مرز تیزهوشی فرض میشود و به افرادی که ضریب هوشی بیش از این مقدار را داشته باشند تیزهوش گفته میشود.هوش توانایی ذهنی است و قابلیتهای متنوعی همچون استدلال، برنامهریزی، حل مسئله، تفکر انتزاعی، استفاده از زبان، و یادگیری را در بر میگیرد. نظریههای هوش در طول تاریخ تغییر کردهاند
برخی از دیدگاههای دانشمندان مشهور درباره هوش عبارت است از:
بینه و سیمون
کار بینه بر این فرض استوار بود که هوش قابلیت عمومی درک و استدلال است و این قابلیت می تواند به شکلهای گوناگون جلوه گر شود. وی مدعی بود که هوش یک قوه ذهنی بنیادی است این قوه ذهنی همان قضاوت است که گاه از آن تحت عنوان عقل سلیم ، عقل عملی وتوانایی انطباق باشرایط یاد میشود. بینه و سیمون درست قضاوت کردن، درست درک کردن و درست استدلال کردن را فعالیت های بنیادی هوش می دانند و بر همین اساس هوش را توانایی فرد درقضاوت، ادراک واستدلال تعریف میکنند. بینه معتقد است ساختمان هوش ازچهار استعداد فهم و ابتکار، انتظار و استعداد توجیه فکر در جهت معین ترکیب یافته است.
وکسلر
از دید وکسلر هوش نتیجه تاثیر دایمی ومتقابل فرد با محیط است و اگر این رابطه متقابل به صورت متعادل انجام گیرد موجب توانایی سازگاری فرد با محیط و پیشرفت هوشی می شود. از نظر او هوش توانایی کلی وجامع فرد است برای اینکه به طور هدفمند عمل کند، به طورمنطقی بیندیشد و به طور موثر با محیطش به مبادله بپردازد.
ثورندایک
وی فعالیتهای هوشی را در سه گروه جای داده است:
۱- هوش اجتماعی – توانایی درک اشخاص و ایجاد رابطه با آنهاست.
۲- هوش عینی – توانایی درک اشیاء کارکردن با آنها مانند تجارب ماهرانه و کار با ابزار علمی است.
۳- هوش انتزاعی – که اختصاص به انسان دارد توانایی درک علایم کلامی و ریاضی و کار کردن با آنها می باشد.
به نظر وی هوش استعداد یادگیری و مورد استفاده قرار دادن آموخته ها در سازگاری با اوضاع تازه و حل مسایل جدید است و به عبارت دیگر هوش قابلیت تغییر یا انعطاف در سازگاری است. وی معتقد است که هوش ازیک عده استعدادهای ذهنی اولیه ترکیب یافته است. استعدادهایی مانند فهمیدن معانی الفاظ، استعداد عددی، استعداد تصور و تجسم روابط مکانی، استعداد ادراک، استعداد یاد آوری یا شناخت مستقیم کلمات یا اعداد و …
اشترن
هوش، استعداد عمومی فرد برای سازگاری عقلی با مشکلات و اوضاع تازه زندگی است. هوش، استعداد استفاده از تجربه های قبلی در حل مسایل تازه و پیش بینی مسایل بعدی است.
بورینگ
هوش چیزی است که به وسیله آزمونهای هوشی اندازه گیری میشود. وی مولفه های مختلفی را در هوش شناسایی کرده است:
۱- توانایی آموختن و بهره گیری از تجربه
۲- توانایی تفکر یا استدلال به شیوه انتزاعی
۳- توانایی انطباق با نوسانات جهانی نا استوار در حال تغییر
۴- توانایی بر انگیختن خویش برای انجام سریع کارهایی که شخص انجام آنها را ضروری تشخیص میدهد
تعاریف متعدد از هوش را که روانشناسان ارائه داده اند میتوان درسه گروه تعاریف عملی ،تحلیلی و کاربردی تقسیم کرد: روانشناسان تربیتی معتقدند هوش کیفیتی است که سبب موفقیت تحصیلی می شود و از اینرو آنرا یک نوع استعداد تحصیلی تلقی می کنند. دسته دیگری از روانشناسان تعاریف تحلیلی را مطرح میسازند. ازدید این افراد، هوش توانایی استفاده ازپدیدههای رمزی و یا قدرت و رفتار موثر و یا سازگاری با موقعیتهای جدید و تازه و یا تشخیص حالات و کیفیات عوامل محیطی میباشد . بهترین تعریف تحلیلی هوش را وکسلر بیان کرده است: هوش عبارتست از تفکر عاقلانه، عمل منطقی و رفتارموثر در محیط. تعاریف کاربردی هوش اشاره دارد که هوش پدیدهای است که از طریق آزمونهای هوشی سنجیده میشود.
۱- پیچیدگی فعالیتهای ذهنی
۲- توجه بعضی به نقش و وظیفه هوش و توجه عده دیگر به ساختمان هوش
۳- وسواس دربه کار بردن اصطلاحات به طوری که درک روانشناسان را بهترتعبیر کند .
۴- نتیجه گیری تعریف هوش از راه سنجش آن
به لحاظ این اختلافات و پرداختن به تعریف هوش اصطلاح رفتار هوشیار یا رفتار حاکی از هوش را که عامل عینی است به کار میبرند.
… ادامه دارد
نویسنده: دکتر امین گلستانی، مشاور و مدرس استراتژی های فناوری و امنیت اطلاعات