هوش حرکتی – جسمی جسمی Bodily / kinesthetic
این هوش یعنی توانایی کنترل ماهرانه حرکات بدن و استفاده از اشیا. این یادگیرندهها خودشان را از طریق حرکت بیان میکنند. آنها درک خوبی از حس تعادل و هماهنگی دست و چشم دارند (به عنوان مثال در بازی با توپ، یا استفاده از تیرهای تعادل مهارت دارند)انها از طریق تعامل با فضای اطرافشان قادر به یادآوری و فرآوری اطلاعات هستند.
“هوش حرکتی” یکی از اجزای چند گانه هوش “هوارد گاردنر” است که به وسیله ورزش و تحرک می توان آن را تقویت کرد. بر اساس فرضیه های کلاسیک و قدیمی در حوزه روان شناسی، هوش به عنوان یک توانایی یا ظرفیت حل مساله تعریف می شد و بر این اساس آزمون هایی طراحی و اجرا شد که عمدتا بر یکی از ابعاد هوشی تمرکز داشتند، به عنوان مثال آزمونهای هوش “بینه” و “ریون” که هنوز هم متداول هستند، مبنای ریاضیاتی و محاسباتی دارند و میزان هوش افراد رده های مختلف سنی را عمدتا بر اساس توانایی حل مسائل ریاضیاتی و ارتباطی تعیین می کنند. استفاده از این آزمون ها منجر به نتایج گمراه کننده ای شد؛ چون این آزمون ها صرفا یک یا حداکثر دو متغیر محدود و معدود نظیر حافظه یا قدرت حل مسائل ریاضیاتی را مورد سنجش قرار می دادند و تاکیدی بر سایر ظرفیتهای شناختی تشکیل دهنده هوش نداشتند. خانواده ها نیز چون در بحث هوش اطلاعات بسیار کمی دارند به دلیل تاثیرپذیری از فضای به وجود آمده، افراد باهوش را کسانی می دانند که قابلیت یادگیری دروسی مثل ریاضی را بیشتر از سایرین دارند، بنابراین در سنجش و اندازه گیری قابلیت های هوشی فرزندانشان دچار اشتباه می شوند.
نظریه ای که توسط گاردنر مطرح شد هوش را شامل ابعاد مختلفی می داند که عبارت از هوش دیداری (فضایی)، کلامی (زبانی)، منطقی (ریاضی)، حرکتی (بدنی-جنبشی), موسیقیایی (ریتمیک)، درون فردی، برون فردی و اخیرا هوش طبیعت گرا می شود. در این میان، افرادی که از هوش حرکتی بالایی برخوردارند توانایی دستکاری اشیاء به صورت لمسی و حرکتی را بیشتر از سایر افراد دارند و تمایل دارند که از نحوه درست شدن اشیاء و چگونگی کارکردن آنها سر در بیاورند. معمولا ورزشکاران، جراحان، معماران، مجسمه سازان و خیاط های برجسته از هوش حرکتی بالایی برخوردارند.
بر اساس نظر متخصصان حوزه روان شناسی رابطه بین ورزش و هوش، برخورداری از هوش نیمی ژنتیکی و نیمی محیطی است، بر این اساس هوش علاوه بر ذاتی بودن می تواند از محیط هم تاثیر بپذیرد. یکی از عوامل محیطی مهم تاثیر گذار بر هوش، ورزش و تحرک است، که این عامل نه تنها باعث تقویت هوش حرکتی افراد می شود بلکه سایر ابعاد هوشی را هم تحت تاثیر قرار می دهد. به عنوان مثال رشته های توپی-ادراکی و حرکتی، هوش موسیقیایی یا ریتمیک را با دریبل زدن، درون فردی را با کنترل هیجانات، برون فردی را از طریق برقراری ارتباط با مربی و هم تیمی هایش، کلامی را با ارتباط کلامی با دیگران،و دیداری را با مشاهده صحنه های متنوع و پویا، هنگام انجام ورزش تقویت می کند. هوش طبیعت گرا نیز از طریق تجربه محیط های طبیعی نظیر کوه، چمن، کویر، و سایر مظاهر طبیعی قابل توسعه و پیشرفت است.
نتایج تحقیقات عصب شناختی نشان می دهند، افرادی که ورزش می کنند نواحی خاصی از قشر مغزشان ضخیم تر و گستردهتر است و طبیعتا وقتی مغز چنین حالتی را تجربه می کند، ظرفیت بیشتری برای کنترل و اجرای سایر فعالیت ها دارد. هر فعالیتی که حرکت آگاهانه و ارادی (مثل انواع ورزشها، بازی ها یا پانتومیم)، لازمه آن باشد، در تقویت ابعاد مختلف هوشی فرد و بهویژه هوش حرکتی موثر است.
مهارت های آنها شامل این موارد میشود:
رقص، هماهنگی بدنی، ورزش، استفاده از زبان بدن، صنایع دستی، هنرپیشگی، تقلید حرکات، استفاده از دست هایشان برای ساختن یا خلق کردن، ابراز احساسات از طریق بدن
شغل های مورد علاقه آنها عبارتند از : ورزشکار، معلم تربیت بدنی، رقصنده، هنرپیشه، آتش نشان، صنعتگر