مروری بر شیوههای موثر آموزش
مولف: دکتر امین گلستانی، پژوهشگر و مدرس علوم استراتژي فناوري اطلاعات
حتما تمامی خوانندگان عزیز این یادداشت، خاطرات تلخ و شیرین بسیاری از دوران تحصیل خود در ذهن دارند، دورههایی که ساختارهای فکری و ذهنی همه ما را پیکربندی کرده است، معلمان و اساتیدی که با شیوههای خاص تدریس و رفتار، خاطرات خوب یا بدی را از خود به جای گذاشتهاند. گاهی یک مدرس با شیوه جدید توانسته علاقه دانشآموزی را نسبت به درس و کلاس بشدت تغییر دهد تا جائیکه باعث تغییر روند زندگی و آینده فرد شود و متاسفانه چه بسیار کسانی که فقط بصورت کاملا یکطرفه تدریس میکنند و بدون توجه به اهداف والای آموزشی، وقت خود و دیگران را تضییع میکنند. همه این موارد را به نام علوم تربیتی میشناسیم که روشهای متعددی را در فهرست خود جای داده است. برهمین اساس، آموزش به دو سطح کلی، سنتی و مدرن با آداب خاص خود طبقهبندی میشود حال اینکه در هر سطحی، افراط و تفریط، آفت است. اگر انواع متصدیان آموزش اعم از مربی، معلم، مدرس و استاد را با واژه آموزشدهنده، همنام کنیم میتوان روشهایی از قبیل آموزش انفرادی، گروهی، مسئله محور، تعاملی، خلاقانه، مبتنی بر پروژه، فاصلهدار، مجازی را به عنوان سرفصلی برای تفکیک روشهای آموزشی برشمرد.
امروزه علوم فناوری اطلاعات و ارتباطات توانسته در علوم تربیتی رخنه نماید و با ایجاد گروههای آموزشی، کلاسهای مجازی، شبکههای از راهدور، ابزارهای کمک آموزشی، رسانههای ارتباطی، کلاسهای هوشمند، امکاناتی را به سیستم آموزشی بیافزاید که چنانچه از آنها بهعنوان یک بستر یا ابزار آموزشی، استفاده متعادل گردد بسیار مفید خواهد بود اما با توجه به ماهیت اجتماعی بودن انسان، استفاده محض از این ابزار بدون دخالت روح انسانیِ آموزشدهنده و القای موارد فراآموزشی جهت انتقال و تفهیم، نتیجه مثبت و ماندگاری را محقق نخواهد ساخت.
بهرحال در هر روش آموزشی لازم است تا آموزشدهنده از سطح دانش تخصصی مناسبی برای آموزش و تدریس برخوردار باشد اما این شرط لازم، کافی نیست لذا تواناییهایی از قبیل مدیریت کلاس و فضای آموزش، انتقال و تفهیم مطالب، هوش هیجانی، آسیبشناسی، روانشناسی، اصول فنون و مذاکره، شخصیتپردازی، مدیریت الگوسازی و تصویرسازی میبایست در سطوح مختلف برای یک آموزش موثر، وجود داشته باشد ضمن اینکه حتی اگر تمام این تواناییها نیز در آموزشدهنده موجود باشد اما وی از انگیزه و انرژی سازنده برخوردار نباشد نتیجه مطلوبی عاید نخواهد شد و در یک کلام، باید آموزش و تدریس ضمن رعایت اصول اولیه آموزشی، با عشق و علاقه انجام شود تا گرمای این عشق بتواند مخاطبین را جذب و اذهان را آماده فراگیری علوم نماید. متاسفانه در کشورهایی که بشدت مدرکگرا هستند این موارد معنایی ندارد و باید شاهد کلاسهای بیروح، آموزش مخرب، انگیزهکشی، تخریب انسانیت و … بود.
چهار رکن اساسی در یک آموزش موثر میبایست مورد توجه قرار گیرد:
- تواناییهای تخصصی و عمومی آموزشدهنده
- شرایط بستر و فضای آموزش
- محتویات، ابزارها و برنامهریزیهای آموزشی
- سطوح تخصصی و شرایط عمومی مخاطبین
ضعف در هریک از ارکان فوق به سادگی میتواند دستاوردهای آموزش را تنزل دهد بنابراین استفاده صِرف از فناوری اطلاعات و دنیای مجازی شاید بتواند به ارکان دوم و سوم کمک کند اما حتما ارکان اول و چهارم نادیده گرفته خواهند شد. به همین دلیل نیز کشورهای کره جنوبی، ژاپن، سنگاپور، هنگ کنگ و فنلاند در راس پیشروان آموزشی هستند که همواره برای تربیت معلمان و دانش آموزان، استراتژی و سیاستهای مستمر دارند و بصورت ویژهای بر این ارکان، استوار هستند. در نتیجه، روشهای آموزشی که جزو لاینفک پرورش و تربیت است توانسته فرهنگ این کشورها را غنی و ساختار اجتماعی را قوی نماید چراکه آموزش، زیرساخت اساسی جوامع بشری است و برای آسیبشناسی یک جامعه قطعاً به ساختار آموزشی و انسانسازی آن جامعه مراجعه میشود.
روشهای آموزشی خلاقانه مبتنی بر آسیبشناسی و با استفاده از لوازم کمک آموزشی یکی از روشهای متداول استفاده در کشورهای موفق است به این صورت که آموزشدهنده با برنامه از پیش تعیینشده، مطالعه وضعیت دانشی و روحی فراگیران، درنظر گرفتن فضای مناسب آموزش، مهیا ساختن ابزار کمک آموزشی میتواند محتویات آموزشی خود را طرح و بهترین روش را برای تفهیم آن اتخاذ نماید. این موضوع در کشورهای ناموفق در آموزش کاملا برعکس است، یعنی همینکه میگویند استاد فلانی دارای مدرک فلان است، برای آموزش کافیست و اینکه روش مناسبی در ارائه مطالب دارد یا خیر، رفتار درستی از وی مشاهده میشود یا خیر، فضای کلاس گنجایش دارد یا خیر، مطالب به ترتیب و درستی انتقال مییابد یا خیر، کلاسها منظم و بهموقع برگزار میشود یا خیر و صدها مورد دیگر به هیچ عنوان اهمیت ندارد لذا در این رویکرد هرگز نباید به دنبال تحقق اهداف آموزش بود چرا که آموزشدهنده فقط به صورت فیزیکی و نمادین، انجام وظیفه نموده و در اغلب موارد نسبت به تحقیر و تخریب کلاس اهتمام ویژه داشته است.
از دیگر روشهای موفق آموزش میتوان به روشهای تدریس تعاملی اشاره کرد که فاصله آموزشدهنده با کلاس بسیار کم و پویایی و اشتیاق یادگیری در آن جو، بالا میباشد. این روش حتما میبایست توسط آموزشدهندگانی انجام شود که دانشی فراتر از مرز علوم کلاس دارند و قادرند تا در کسری از ثانیه مابین سایر علوم و رشتهها مانور کنند در غیراینصورت قطعا کلاس از مدیریت خارج و به یک بازار هرجومرج تبدیل خواهد شد. توجه به ماهیت و نوع کلاس موجب گردیده است که آموزشها در دو رده آکادمیک و مهارتورزی تقسیمبندی شوند و نحوه تدریس در مدرسه، آموزشگاه، دانشگاه، کلوپ، سازمان، همایش و کنفرانس، وبینار، کارگاه و آزمایشگاه متفاوت باشند.