تاريخچه زندگي و رشد بشر گواهي ميكند، تاكنون انسان به هر آنچه توانسته است در ذهن خود بپروراند، دست يافته است. امروز نيز با پيشرفتهاي فزاينده علوم فناوري اطلاعات، موفق به ساخت و استقرار ابزارهاي هوشمند و فناورانه نويني شده است كه بدنبال ادغام محيطهاي مجازي و واقعي برآمده است و البته تاثير شگفتانگيز فناوري واقعيت مجازي بهعنوان يك فناوري نوين و توانمند در زندگي انسان نيز كاملا بر همگان مسلم و روشن است. لذا اين فناوري ميتواند همانند يك چاقوي بسيار تيزِ دولبه در زندگي انسانِ امروزي نقش داشته باشد. اينكه بتوانيم بدون هزينه كردن انرژي و منابع مالي و زماني و فراتر از ابعاد مكان و زمان، با قدرت و امكانات شبيهسازي به درك واقعيت بپردازيم، يكي از مهمترين آثار مثبت فناوري اطلاعات در واقعيت مجازي يا محيط چند رسانهاي همه جانبه است. امروزه بيشتر تصويرسازيها در حوزه نظامي، پزشكي، توريسم، آموزش، فضانوردي ويا انواع آزمون و تستها با استفاده از ابزارها و اپليكيشنهاي فناوري اطلاعات و از طريق هدستها و تكنولوژيهاي پيشرفته لمسي، واقعيتپردازي ميشوند و انتقال حواس ششگانة انسان از اين طريق به دنياي مجازي ممكن ميگردد و با استفاده از اين فناوري جذاب، ميتوان به درك واقعيات، ماوراي ابعاد و محدوديتهاي فيزيكي از طريق تجربيات ديداري دست يافت.
بشر ميتواند با اين هدستها و ابزارها به واقعيت مجازي وارد شده و تجربة حضوري متفاوت را با امكانات برجستهبيني چندبعدي در مكاني داشته باشد كه يا در واقعيت نميتواند در آن مكان حضور پيدا كند و يا ناچار به تقبل هزينه گزافي براي اين تجربه خواهد بود. اينكه انسان بتواند واقعيتي ناممكن را خلق نمايد، خود موفقيت و پيشرفتي چشمگير در عرصه علم و فناوري است اما اگر محدوديتي براي اين احساس جديد ايجاد نگردد، ميتواند با ورود به شاخههاي انحرافي، تاثيرات مخربي نيز بر روح آدمي وارد آورد چراكه معمولا در كنار هر پيشرفتي، حاشيههايي شكل ميگيرد مانند انواع سرگرميها كه در كنار واقعيت مجازي ظهور نمودهاند و گاهي اين حاشيهها آنقدر پررنگ ميشوند كه اهداف اصلي ايجاد فناوري فراموش ميشود.
پيشرفتهاي روزافزون در تكنولوژيهاي پيشرفتة لمسي و افزايش كيفيت بازسازي محيط در دنياي مجازي اين امكان را فراهم آورده تا انسان بصورتي واقعيتر در دنياي مجازي سير كند و تلاش نمايد تا از طريق برنامهها و سرگرميهاي اين فضا براي خود هويت و سبك و سياق زندگي جديد تعريف نمايد اما حقيقت اين است كه وابستگي به ابزارها ميتواند پارادايم زندگي بشر را بهشدت تغيير دهد حال آنكه افراط و بيمرزي در اين فضا نيز ميتواند در رشد فيزيكي، مغزي و روحي انسان در دنياي واقعي تاثيرات مخربي بجا گذارد.
خودبزرگبيني، انزوا، تفكرات موهومي وغيرواقعي، عدم رشد مغزي و جسمي كامل، فقدان مزاياي زندگي اجتماعي، احساس نيازهاي كاذب و انحراف در سبك زندگي ميتواند منجمله اين تاثيرات روحي باشد كه درمان آن به مدتهاي طولاني نياز دارد.
دنياهاي مجازي و فناوريهاي پيشرفته همواره مزاياي بسياري براي بشر داشته است اما وقتي به ماهيت و درون آنها دقت ميكنيد، جاي برخي از موهبتها را خالي ميبينيد، دستان گرم و پر مهرعشق، مهرباني، ايثار و فداكاري افراد به يكديگر و حتي احساس وابستگي و تعلق خاطر، در اين دنياها واقعي نيست. اينكه انسان ميبايست در طول تاريخ بصورت تكامل تدريجي به رشد هوشي و ذهني دست يابد، معجزهاي از آفرينش است كه درغير اينصورت ظرفيتسازيها و آموزشهاي تجربي بيمعنا و مفهوم مينمود. امروزه همه ميدانند كه چنانچه كودكان در خردسالي با ابزارهاي فناورانه كار كنند با مشكلاتي در رشد فيزيكي و عقلاني مواجه ميشوند. يادمان باشد انسان براي رشد و شكوفايي قدرتهاي جسمي و روحي خود نيازمند استفاده از منابع طبيعي و الهام گرفتن از آنچه بطور واقعي در طبيعت وجود دارد، ميباشد لذا افراط در كاربردي نمودن فناوري و عدم رعايت چارچوبهاي انساني ميتواند صدمات مخربي بر روح و جسم انسان وارد آورد.
بخوبي بهياد داريم ورود تلفنهاي همراه با انواع سرويسهاي مفيد مانند پيامكها چقدر براي همگان جذاب بود اما در كنار اين جذابيتها، مواردي نيز از بروز شكافها بين بدنه انساني در اجتماع مشاهده ميشد. اينكه اقشار جوان اجتماع بيشتر وقت خود را در بازي و سرگرمي يا مكالمه از طريق اين گوشيهاي ميگذرانند از يك طرف و فاصلههايي كه با كانون گرم خانوادهها ايجاد ميشد از طرفي ديگر آزاد دهنده بود. زيرا دهها تماس تلفني به اندازه يك ملاقات حضوري و برقراري رابطه انساني و اجتماعي ارزش احساسي و تعاملاتي ندارد چرا كه احساسات قلبي انسانها از طريق اين ابزارها منتقل نميشود و هرآنچه منتقل ميگردد كدهايي شبيهسازي شده از اين احساسات شناخته شده بشر است حال آنكه بسياري از قدرتهاي روحي و ذهني هنوز براي دانشمندان محل تحقيق و بررسي است. لذا آنچه را بايد حائز اهميت دانست، استفاده درست از ابزارهاي فناورانه واقعيت مجازي است.
انسان ميتواند بهجاي صرف هزينه زياد و به خطر انداختن جان خود و ديگران با به خدمت گرفتن ابزارهاي واقعيت مجازي به انجام آموزشهاي حرفهاي مانند خلباني، فضانوردي و پزشكي بپردازد و يا اينكه قبل از اينكه تصاوير ذهني خود را به حيطه عمل تبديل نمايد و در آن راه متحمل هزينههاي مادي و غيرمادي زيادي شود ابتدا از طريق ابزارهاي واقعيت مجازي، طرح و نقشه خود را مجسم نموده به درك واقعيتري از نقاط ضعف و قوت طرح بپردازد و اين موضوع، هدف اصلي و با ارزش واقعيت مجازي است. برهمين اساس ميتوان گفت دنياي غير واقعي يا مجازي ميتواند ارتباطات سازندهاي با دنياي حقيقي برقرار نمايد و در حوزه تصويرسازي بسيار توانمند و موثر ظاهر شود اما در صورت افراط يا انحراف در اين حوزه و يا سوءاستفاده از توانمنديهاي اين فناوري، ميبايست شاهد افزايش شديد شكافهاي اجتماعي و نهايتا ضربات جبران ناپذيري بر پيكره منابع انساني جامعه بود.
اينكه يك پزشك از راه دور با اتصال به يك هدستِ واقعيت مجازي بتواند در يك اتاق عمل حضور يابد و جان انساني را از مرگ نجات دهد، اينكه يك مربي پرواز بتواند در طول پرواز بصورت مجازي در كنار خلبان باشد، اينكه يك مهندس بتواند قبل از ساخت يك محصول آنرا در دنياي مجازي ببيند، اينكه بدون به خطر انداختن جان انسانها بتوان در محيطهاي خطرناك، بصورت مجازي حاضر شد و بسياري از اين نمونهها ميتواند اثبات كند كه انسانِ امروز براي رشد و توسعه دنياي خود بايد به اين ابداعات و اختراعات توجه ويژه داشته باشد اما فراموش كردن ماهيت انساني و فيزيكي خطايي است نابخشودني. چراكه بسياري از ابعاد فيزيكي و متافيزيكي انسان در برخورد با ساير اجزاي طبيعي آفرينش به كمال متعالي ميرسد. فضانورداني را مجسم نماييد كه روزها، ماهها و سالها در محيطهاي بستة كپسول خلاء سفينه معلق هستند و چنانچه اندام خود را با ورزشهاي جدي بكار نگيرند قطعا ظرف مدت كوتاهي ماهيچههايشان ناتوان و از كارافتاده ميگردد و حتي توانايي راه رفتن معمولي را نيز از دست خواهند داد. در دنياي مجازي نيز افرادي را با فعاليتهاي گسترده ميبينيد كه متاسفانه در دنياي حقيقي اِنزوا پيشه نمودهاند و تواناييهاي خود را در برقراري ارتباطات موثر و سازنده با اجتماع از دست دادهاند و به موجودي پيچيده و ناشناخته تبديل شدهاند، جسم آنها در دنياي فيزيكي و ذهن و روح آنها در دنياي مجازي بلاتكليف مانده است.
نهايتا چنين نتيجهگيري مينماييم كه زندگي در دنياي مجازي بهعنوان مكملي در كنار دنياي حقيقي بلااشكال است اما برعكس اين موضوع، انسان را به موجوديتي ناشناخته تبديل خواهد نمود كه نه تنها از اجتماع دور خواهد ماند بلكه از درك واقعيتهاي ساده زندگي نيز باز خواهد ماند، پس كليد موفقيت در استفاده از ابزارهاي فناورانه مانند واقعيت مجازي، توجه به واقعيات زندگي، راهبري درست و حفظ اعتدال در استفاده از آنها است كه با اين كليد، آينده بشر اميدواركننده است.
دكترامين گلستاني
مشاور، محقق و مدرس حوزه استراتژي فناوري اطلاعات