داشتن دانش، فهم، تجربه و بصیرت اکتسابی و نیز فهم ذاتی به همراه قابلیت کار بستن آنهاست. در بسیاری از دینها و فرهنگها بر اهمیت خرد تکیه شدهاست و از فضایل به شمار رفتهاست. بزرگان و دانشمندان درباره ي گوهر خرد سخنان گوناگوني گفته اند . بعضي از آنها چنين گفته اند : العقل قوه ي ادراک الخير و الشر و التمييز بينهما ؛ يعني خرد نيروي دريافت نيک و بد و نيروي تشخيصي است ميان آنها . بعضي ديگر به اينگونه شناسانده اند : العقل ملکه و حاله في النفس تدعو الي اختيار الخير و النافع و اجتناب الشر و المضار و بها تقوي النفس علي زجر الدواعي الشهوانيه و الغضبيه و الوساوس الشيطانيه ؛ يعني خرد ملکه و حالتي است در روان که آدمي را به سوي برگزيدن کار نيک و سودمند و پرهيز دادن از کار بد و زيانمند دعوت مي نمايد و به سبب آن ملکه ، روان آدمي توانايي پيدا مي کند که جلوي خشم و کارهاي شهوت آور و ماليخولياهاي شيطاني را بگيرد . پاره اي از حکما خرد را چنين تفسير نموده اند : العقل مراتب استعداد النفس لتحصيل النظريات ، خرد ، مراتب آماده شدن روان است براي تحصيل نظريات ، و شماره ي مراتب را چهار پنداشته و به هر يکي نام مخصوصي داده اند به اين ترتيب : عقل هيولائي ، عقل بملکه ، عقل بالفعل ، عقل مستفاد ، و در پيرامون هر يک سخنان درازي نوشته اند . بعضي ديگر خرد را چنين معنا کرده است : العقل هو النفس الناطقه الانسانيه بها يتميز الانسان عن ساير البهائم ؛ يعني خرد همان روان گوياي آدمي است که به وسيله ي آن آدمي از جانوران ديگر جدا مي شود . فلاسفه گفته اند : العقل هو جوهر مجرد قديم لا تعلق له بالماده لا ذاتاً و لا فعلاً ، يعني خرد همان گوهر بي ماده اي است قديم که به هيچ وجه بستگي به ماده ندارد ، نه ذاتاً و نه فعلاً .
مدیریت خرد
مدیریت خرد درک گروهی افراد را به منظور ارتقای نوآوری و تفاهم هم بالا میبرد. ما از این تعریف سه نکته اساسی استنباط میکنیم: قبل از آنکه بتوان اطلاعات را به عنوان خرد تلقی کرد و یا به غلط آنرا دانش نامید، باید سه معیار و ملاک را لحاظ کرد. • خرد به هم پیوسته میباشد، خرد در دل تجربیات و دیدگاههای مختلف نهفتهاست. • مدیریت خرد یک فروکاوو یا یک کاتالیزور است. مدیریت خرد محرک بهبود عملکرد و عمل است. خرد همواره وابسته به شرایط محیطی میباشد و در پاسخ به شرایط محیط کاری را موجب میشود. • کاری که باعث وقوع یک عمل نگردد خرد محسوب نمیشود. به گفته دکتر پیتر دراکر ” در اکثر مواقع خرد فقط درعمل نهفتهاست.“ خرد در محیطهای غیرقابل پیش بینی قابل استفاده میباشد. وقتی در موقعیتها، شرایط بحرانی و بی سابقه، اطلاعاتی را بکار بگیریم، در واقع اطلاعات را به خرد تبدیل نمودهایم.
خِرَدگرایی یا عقلگرایی يا مکتب اصالت عقل، Rationalism راسيوناليسم
به معنی تکیه بر اصول عقلی و منطقی در اندیشه، رفتار و گفتار است.
این واژه هنگامی که در ارتباط با متفکرانِ نخستینِ قرنِ هفدهم از جمله رنه دکارت، باروخ اسپینوزا، و گوتفرید لایبنیتس به کار رود، به معنایِ باور به عقل به عنوانِ تنها منبعِ معتبرِ شناخت است. آنچه که تجربه و مشاهده به ما میگوید بسیار متزلزلتر از آن است که بشود به آن اعتماد نمود. این متفکران تلاش نمودند حقایقِ اصلیِ هستی را از راهِ برهان و استدلالِ عقلی اثبات کنند.
نظريه اي فلسفي كه عقل يا خرد را وسيله عمده كسب معرفت مي شمارد ، اعتماد به عقل بعنوان بهترين راهنماي اعتقاد و آگاهي و عمل. از فلسفه افلاطون تا عقلي مذهبان كنوني . خردگرايي تلاش ميكند جهان را تنها براساس خرد بررسي وتوضيح دهد. در نظر آنان خرد آدمي يگانه وبرترين منبع شناخت است.
خردگرايي درشكل ديگري که در قرن بيستم رشد نمود بر مبناي انكار و بي اعتقادي بر نيروهاي ماورا الطبيعه قرار دارد.
خرد گرايي اخلاقي
يعني اصول اوليه اخلاقي فطري است و « خرد گرايي مذهبي » يعني اصول اوليه مذهبي فطري است و نيازي به اثبات و الهام نيست.
خرد از منظر كانت ، آن توانايي است كه داوري و ارائه حكم ( خرد نظري ) و انجام كنش ها ( خرد عملي ) را براي انسان ممكن مي سازد. از نظر هگل ، واقعيت عبارت است از خرد واقعيت يافته . آنچه هست خردمندانه است و آنچه خردمندانه است وجود دارد.