مولف: دکتر امین گلستانی، پژوهشگر و مدرس علوم استراتژي فناوري اطلاعات
خلاصه ای از متن: موضوع ارتباطات در جوامع بشری همواره بهعنوان یکی از مهمترین موارد مطرحه از زمان اجتماعات ابتدایی تا امروزه که شبکههای اجتماعی مجازی تبدیل به جوامع مجازی شدهاند مطرح بوده است. بشر از عصر حجر تاکنون درتلاش برای برقراری ارتباط با همنوع خود بوده است و در هر عصر و نسلی توانسته این مهم را یک گام توسعه بخشد تاجائیکه امروزه بدون مشارکت و خرد جمعی تقریبا هیچ نتیجهای حاصل نمیگردد و بهوضوح میتوان دمیده شدن حیات و پویایی را در شبکههای اجتماعی مشاهده کرد. بسیاری از هویتها در شبکههای مجازی چنان موثر ظاهر میشوند که میتوانند در جوامع اجتماعی تاثیرات حقیقی بسیاری را لحاظ نمایند. تاثیر بر انتخابات یک کشور، تصمیمات محیط زیست، جنگافروزیها، همسو نمودن اذهان عمومی در انتخاب یک مسیر و یا حتی تحت تاثیر قراردادن جریانهای ارزی و مالی را میتوان دستاورد و قدرتنمایی این هویتهای مجازی دانست. انسان تمایل بیشتری پیدا کرده تا خود را همچون یک نورون بهعنوان کوچکترین واحد پردازشگر اطلاعات با سایر نورونها در اجتماع متصل سازد و از این ارتباط به قدرت ماورایی دست یابد. این موضوع در شبکههای پیچیده و غولآسای کامپیوتری هم دیده میشود، یک سیستم با وجود استقلالی که در شبکه دارد بخشی از منابع حافظه و پردازنده خود را در اختیار سایر سیستمها قرار میدهد تا با ایجاد یک همافزایی به پردازشی فوقالعاده دست پیدا کند. انسانها نیز مبتنی بر تئوری گراف، خواسته یا ناخواسته بهدنبال تشکیل مورفولوژی جدید در شبکههای اجتماعی اعم از حقیقی یا مجازی هستند تا با به اشتراکگذاری دانش، توانمندی و حتی منابع خود با دیگران، همین همافزایی اعجابانگیز را بدست آورند بر همین اساس نیز تقریبا همه رسانهها، شبکهها و بزرگراههای اطلاعاتی به شکلهای تعاملی درآمدهاند و میتوانند افراد را فارغ از محیط جغرافیایی، زبان، مذهب، جنسیت و حتی محدودیتهای سنی یا جسمی بهنحوی به یکدیگر متصل و یک زندگی پیچیده شبکهای را خلق نمایند. انجمنها یا Community ها قادرند تا از طریق جمعآوری محتوای حجیم به ابَر دادههایی دست یابند که این محتوا در قالبهای متنوع هوش مصنوعی و بهرهبرداری از قابلیتهای هستانشناسی یا آنتولوژیک، منطق فازی یا استنتاجات ریاضی، قیاسی و استقرایی میتواند ارزش افزوده گرانبهایی ایجاد نماید، در حقیقت سود و منفعت اصلی رهبران انجمنها در این موضوع و هدایت جریانهای فکری برای کسب موقعیت یا منافع خاص نهفته است.
رویکردهای نوین زندگی شبکهای با بهبود الگوهای ارتباطی در شبکهسازی و تلاش برای خلق ایدههای جدید چنان در حال توسعه است که پدیده جهانی شدن و پیدایش دهکده جهانی را از یک طرف، پیدایش آکواریوم جهانی یا جهان شیشهای را از طرفی دیگر در عصر اطلاعات و ارتباطات تداعی میکند که میتواند با استفاده از سرمایههای جهانی، کنش جمعی را هدایت نموده و تاثیرات شگرفی بر فرهنگ توده بهجای گذارد. آنتونی گیدنز معتقد است که جهانی شدن در واقع فراگیر شدن خصوصیات ذاتی مدرنیته و تجدد است که با گسترش وسایل ارتباطی و ناتوانی مرزها و حاکمیتهای ملی، در کنترل رسانههای بینالمللی در سراسر نقاط جهان منتشر میشود، بهگونهای که اندک اندک کل مردم جهان دارای فرهنگ مشترک میگردند. این موضوع فقط از طریق توسعه زندگی شبکهای ممکن خواهد بود. بسیاری از متفکران، نظراتی در این خصوص دارند. به نظر مکگرو، جهانی شدن یعنی افزایش شعار پیوندها و ارتباطات متقابل که فراتر از دولتها دامن میگستراند و نظام جدید جهانی را میسازد. هلتن، جهانی شدن را یک تغییر مستقل میپندارد که بر متغیر وابستهای چون ملت و دولت تأثیرگذار است. مکایوان، جهانیشدن را گسترش بینالمللی مناسبات تولیدی و مبادله سرمایه میداند. به سخن دیگر جهانی شدن، فرایند چند بعدی است که طی آن کشورها، شهرها و مردم از طریق جریانات رو به گسترش، جمعیت، کالا، سرمایه، خدمات و ایدهها به هم دیگر نزدیکتر شدهاند.
تغییرات اساسی در نحوه اطلاعرسانیها، انقلاب ارتباطات، انفجار اطلاعات، کنشهای ارتباطی موثر، تغییر باورها و اعتماد و صمیمیت در شبکههای اجتماعی موجب ایجاد هیجانات اجتماعی در زندگیهای اجتماعی گردیده بهنحوی که بنیادهای سنتی جامعه دچار دگردیسی و هنجارهای مدرن اجتماعی در این نوع زندگی نهادینه شدهاند، لذا عصر حاضر را میتوان بهمثابه دورۀ گذاری دانست که هر اقدام درست یا نادرست در تدوین و اجرای استراتژیهای مربوط به طراحی زیرساختهای زندگی شبکهای، مسیر حرکت و شکلگیری این جوامع را بکلی دگرگون میسازد و چنانچه این موضوع از منظر دولتمردان و سیاستمداران دنیای حقیقی پنهان بماند، تاب تحمل در برابر نیروهای وارده از طرف این حیات نوین شبکهای را نخواهند داشت.