نویسنده: دکتر امین گلستانی، پژوهشگر و مدرس علوم استراتژي فناوري اطلاعات
خلاصه متن: زبانشناسان بر این باورند که واژه جنگ از ریشه هندو- اروپاییGhengh به معنای حرکت و پیشروی اقتباس شده و در زبان آلمانی کهن، Gang به معنای حرکت گروهی با هم و در زبان انگلیسی، War است که بهنحوی در فارسی کهن نیز در تجسم کلمه وارهارا یا Varhara وارد شده و به مفهوم درگیری سازمانیافتهای است برای اعمال قدرت و کنترل بر منافع یک کشور که با حداکثر خشونت و خصومت توسط دیگری با اهداف سلطهجویانه انجام میپذیرد لذا قطعا بازهای ملی یا بینالمللی را در بر دارد، بر همین اساس میتوان میان جنگ، آشوب و مبارزه تفاوت در دامنه و قلمروی عملکرد قایل شد. همانطور که میدانید این واژۀ هولناک، انواع مختلفی دارد و در بازههای زمانی متعدد، با گوناگونی خاصی به اقتضای شرایط، پدیدار میشود و خسارات فراوانی را ایجاد میکند اما در مجموع میتوان این پدیده را به دو نوع سخت و نرم تقسیمبندی نمود و کلیه اقدامات عملیاتی که از سازوکار نظامی و اقدامات فیزیکی مشهود بهره میبرند را در شاخه جنگ سخت[۱] و کلیه عملیاتی که غیر از این سازوکار و بهصورت نامشهود و پنهان، برعلیه کشوری پیادهسازی میشوند را به شرط آسیب گسترده، در زمره جنگ نرم[۲] دستهبندی نمود.
جنگ سایبری از زیر مجموعههای جنگ نرم است که همزمان با انقلاب اطلاعات بهعنوان سبک جدیدی در جنگ در فضای مجازی و دنیای سایبر ظهور کرد. این جنگ، حرکتی در جهت تغییر موازنه اطلاعات و دانش به نفع طرف دیگر و استعمار سایبری است. مفهوم جنگ نرم در مقابل مفهوم جنگ سخت مورد استفاده واقع میشود و در تحقق بسیاری از اهداف، موثرتر از هر گونه اقدام فیزیکی یا نظامی دیگری عمل می نماید بصورتیکه آمریکا تاکنون از همین روش موفق به تغییر چندین رژیم سیاسی در کشورهای مورد نظر خود شده است. اگر در جنگ سخت از ابزارهای قدرت مانند ارتش، نیروهای مسلح، واحدهای زرهی و غیره برای تصرف خاک، منابع طبیعی و یا سرنگونی یک نظام سیاسی استفاده میشود و تنش و تبعات خیرهکنندهای را در جهان در پی دارد، در مقابل، جنگ نرم با قدرت نرم و ابزارهای قدرتساز نرم و حداکثر دانش و فناوریهای پیچیده قابل تفسیر است و بدلیل نامشهود بودن، معمولا فاقد عکسالعمل و تنشهای پیامد در عرصه بینالملل میباشد. جنگ روانی، جنگ رایانهای، اینترنتی، براندازی نرم، راهاندازی شبکههای رادیویی و تلویزیونی و شبکهسازی از اشکال این جنگ هستند. حال در عصر حاضر که دارایی ارزشمند اطلاعات برای کشورها بسیار حیاتی بوده و اکثر فرایندهای کلان کشورها و دولتها بر محور این دارایی در فضاهای مجازی و دنیای سایبر استوار شده است، بدیهی است که جنگ سایبری ظهوری چشمگیر داشته باشد. این جنگ از فناوریها و تکنیکهای گوناگونی بهره میبرد، از جمله فرماندهی و کنترل اطلاعات، توزیع و پردازش اطلاعات جهت دستیابی و برقراری ارتباطات تاکتیکی، تثبیت موقعیت و شناخت هویت دوست و دشمن در زمینه مبادلات سیستمهای جنگی هوشمند، استفاده از نقاط ضعف و آسیبپذیریهای شناسایی شدۀ طرفین، تخریب، سوءاستفاده و سرقت اطلاعات حساس، اختلال یا نابودی زیرساختهای اطلاعاتی و ارتباطی که استفاده از این روشها میتواند باعث اغفال، فریب و اختلال در تجهیزات ارتباطاتی و اطلاعاتی دشمن شده و راهی جهت نفوذ، سرقت یا تخریب ایجاد نماید. شاید بمباران الکترومغناطیس[۳] را شنیده باشید، انفجاری بهمثابه رعد و برقی که در کسری از ثانیه میلیاردها وات انرژی الکتریسیته را به ابزار و تجهیزات الکترونیکی وارد میآورد و در یک چشمبرهم زدن، کشوری را زمینگیر میکند، گویی که کشور در خواب فرو رفته و دشمن بهآسانی و با حداقل مقاومت میتواند اقدام به ورود یا عملیات نماید. جولان و حملات هوشمند بدافزارها در شبکههای حیاتی و زیرساختی مثالی دیگر در این مورد است که میتواند بدون صرف هزینههای گزاف لشکرکشی و انتقال تجهیزات و ادوات جنگی، خسارات فوقالعاده سنگینی را به ساختارهای یک کشور وارد آورد. بر همین اساس، در این فضا ادبیات تعریف واژهها تغییر میکند لذا دیگر به مجموعه حملات، رخدادها یا وقایع سایبری نمیگویند، بلکه از کلمه جنگ سایبری استفاده مینمایند و به افرادی که این حملات و تهاجمات را شکل دادهاند نیز هکر و مهاجم نمیگویند، بلکه آنها را دشمن، خطاب مینمایند.
بنابراین انجام حملات سایبری توسط هکرها صرفا برای کسب منافع مالی از یک شرکت یا سازمان را جنگ سایبری نمیگویند اما وقتی این حمله به شخصیتها یا مراکز مهم بصورت یکباره و مقطعی انجام شود و دولتی از آن حمایت نماید این اقدام به سطح بالاتری ارتقاء یافته و عبارت تروریسم سایبری را بخود اختصاص میدهد و اگر این حملات در بازههای گستردهتر و آرایشی مستمرتر انجام پذیرد مصداقی بر آغاز جنگ سایبری خواهد بود. با این منوال، در یک جنگ تمام عیار سایبری، صرفا رایانههای شخصی مورد حمله قرار نمیگیرند، بلکه شبکهها و کلیه زیرساختهای حیاتی یک کشور از قبیل، آب، انرژی، اقتصاد، ارتباطات و خدمات حیاتی، هدف قرار میگیرند. بههمین دلیل نیز برخی این جنگ را یکی از ارکان عمده جنگ جهانی سوم میدانند و همین رویکرد باعث شده تا بسیاری از کشورها اقدام به تاسیس رشتههای تحصیلی جدیدی بهنام امنیت سایبر نمایند. جالب است بدانید کشور امریکا رسما اقدام به توسعه علمی این پدیده و ایجاد رشته جنگ سایبری در دانشگاههای خود نموده و بموازات چند کشور دیگر در حال پرورش سربازان و یگانهای سایبری[۴] کارآزموده برای فعالیت در این عرصه است. البته سایرین نیز بدنبال سرمایهگذاری بر توسعه ظرفیتهای آفندی و پدافندی سایبری خود جهت ادغام فناوریهای جدید، خلق تجهیزات خودران، ایجاد پایگاه داده مبارزان سایبری، توسعه علوم یادگیری ماشینی و بیگ دیتاها و پردازش دادههای عظیم و تحلیل آنها هستند تا بتوانند در زمانهای لازم، عملیات سایبری را در گسترهای کلان، فرماندهی و کنترل نمایند. با توجه به مطالب فوق میتوان دریافت که جنگهای سخت و نرم، هردو یک هدف را دنبال مینمایند و صرفا نحوه عملکرد آنها متفاوت است، حتی در صورت نداشتن استراتژیهای تدافعی جهت دفع تهاجمات دشمن و فقدان آمادگی لازم، آثار و تبعات یک جنگ سایبری میتواند به مراتب زیانبارتر از تلفات جنگهای نظامی فیزیکی برای یک کشور باشد، لذا هرگز نباید این پیکار مدرن را دست کم گرفت و از کنار آن با بیتوجهی و اغماض عبور نمود.
[۱] Hard Warfare
[۲] Soft Warfare
[۳] Electro-Magnetic Pulse
[۴] Cyber Units